بهکاربردن لفظ ساندیسخور، نشاندهنده رسوب ادبیاتی خطرناک، آزاردهنده و اغتشاشبرانگیز است که اگر این لفظ با مجموعه محتوایی متناظر با آن در ذهن گوینده وجود داشته باشد، حتما نمیتوان نام گوینده را در ردیف اهل انصاف قرار داد
علی مطهری، نماینده فعلی تهران در مجلس شورای اسلامی، معترضان به طرح مصوب شده مجلس درباره دانشگاه آزاد (در خرداد و تیر 89) را اراذل و اوباش نامیده است و آنها را ساندیسخور دانسته. این سخنان جدلی در میانه یک مناظره انتخاباتی بیانشده و با توجه به فضای مناظره بیان آنها میتواند چندان دور از ذهن نباشد، چه اینکه از گوینده خاطره مواجهه ناصحیح با یکی از نمایندگان در صحن مجلس نیز در حافظه هست. نگارنده بر آن نیست تا در این نوشتار به نقد گسترده مواضع درست یا نادرست ایشان بپردازد و یک جمله را دستمایه درهمکوفتن تمامی مواضع وی قرار دهد (کاری که ایشان دقیقا در قبال سخنان چند روز پیش یکی از وعاظ مشهور انجام داد)، با این همه بنا دارد تا در این یادداشت کوتاه، 2 گزاره مطرح شده را به نحوی مطلوب مورد بازخوانی قرار دهد.
اراذل و اوباش، حتما وصف اکثریت حاضران جمع مقابل مجلس نبود و نگارنده بهعنوان یک شاهد عینی که در گرداگرد تجمع آنروز در تردد بود، تقریبا به جرات میتواند ادعا کند هیچ فردی را با چنین هیبتی در مقابل ساختمان بهارستان ندیده است. مردمان ناکس و فرومایهای که اجیر شدهاند تا سنگی بزنند و شیشهای بشکنند و عربدهای بکشند و... هر چند در آن اجتماع، شعارهایی غیرمعقول و نامتعادل علیه رئیس و برخی نمایندگان مجلس سر داده شد که به ضرسقاطع تنها معدودی آنها را تکرار کردند و همهگیر نشد. البته که تجمعی آنچنان از سوی تشکلهای مختلف طراحیشده بود و در نحوه برگزاری مراسم مشهود بود که نظمی خاص وجود نداشته و احتمالا جریانی انحرافی درصدد دست گرفتن تریبون و بهرهبرداری خاص بود که متاسفانه این بخش از برنامهها بیشتر بزرگنمایی شد. گوینده سخنان مذکور، بدون قرار دادن هیچ قید یا تخصیصی، همه حضار را اراذل و اوباش نامیده و همانگونه که معمولا وی در برخی مجامع متصف به اوصافی نظیر ضدیت با ولایتفقیه و انقلاب میشود و معمولا (بهحق) بر میآشوبد، دانشجویان را یکسره مورد بیاحترامی قرار داده است که حتما نیازمند جبران و اصلاح است.
اما عبارت دوم، از اولی کمی مهمتر است، چرا که اولی میتواند از محدودیت زاویه دید حکایت کند و دومی از بروز یا ظهور نوعی کجراهه. تعبیر ساندیسخور پس از آن در مجموعه وبسایتهای اقماری جریانات برانداز ساخته شد، که علل حضور میلیونی جمعیت تظاهرکننده در 9 دی و 22 بهمن 88 در خیابانهای تهران و اکثر شهرهای بزرگ، برایشان غیرقابل درک و فهم شد. این عبارت ساخته شد تا همپای راهپیمایی مهندسیشده و انتخابات مهندسیشده و راهپیمایی اتوبوسسواران و... موجودیت هویت جمعی ایرانیان را زیر سوال ببرد. وقتی عبارت ساندیسخور، در چارچوب یک ادبیات خاص تولید میشود، پرهیز یا استفاده از آن و در مقامی بالاتر تمسخر و ضدیت با آن، میتواند معنادار و جهتدهنده باشد. انتقاد اصلی به علی مطهری در ایام بعد از انتخابات، بهویژه روزهای گرم و سخت تابستان 88 این نبود که چرا مرتبا انگشت اشاره را بهسوی دولت برمیگرداند، بلکه سخن این بود که اولا در ضمن بیان ذم دولتیان، میبایست موضعی متناسب و علنی در مقابل فتنهگران اخذ میشد و مضافا در وزنکشی علل پیدایش بحران، جانب انصاف و امانت رعایت. مطهری، در انتخابات حامی مطرحکننده ایده تقلب بزرگ نبود، اما چون بنای خود را بر نقد دولت گذاشته بود و احساس میکرد، اشکال از آنجاست در نقد بیمحابا راه میپیمود و از واکنش صریح و مستقیم نسبت به فتنه، تاحدی پرهیز میکرد (البته که در برخی مصاحبهها یا نطقها دلایل این امر از سوی ایشان توضیح داده شده و اکنون بنای بر بحث در آن موارد نیست)، اما بهکاربردن لفظ ساندیسخور، نشاندهنده رسوب ادبیاتی خطرناک، آزاردهنده و اغتشاشبرانگیز است که اگر این لفظ با مجموعه محتوایی متناظر با آن در ذهن گوینده وجود داشته باشد، حتما نمیتوان نام گوینده را در ردیف اهل انصاف قرار داد.
روزهای پرهیجان منتهی به جمعه 12 اسفند خیلی زودتر از برق و باد خواهد گذشت و آنچه در ذهنها میماند رسوب حجم نامتعارفی از ابهامها درباره اشخاص و عقاید آنهاست. این ابهام، محدود به گوینده محترم مورد نقد گرفته در یادداشت فعلی نیست و بنا بر بیان تذکاری بود که میتواند آسیبزدا و نجاتدهنده باشد.